دریچه ی خیال من
برو دیگه برو راحتم بذار برو دیگه از جونم چی می خوای تو که یکی دیگه رو دوس داری یه نفس که با دلم راه نمیای برو دیگه نمی خوامت نا مهربون برو دیگه برو پرپرم نکن به خدا قسم درب و داغونم برو دیگه برو بدترم نکن
آرزوت لحظه مرگ منه میدونم تو می خوای اون روزو ببینی برو که دیگه ازت خسته شدم برو که الهی ازش خیر نبینی برو دیگه نذار نفرینت کنم آخه تو یه روزی عشق من بودی تو چشات خبری از دروغ نبود تو همه چیزو همه کسم بودی زدی با دورنگی شکستی دل و برو دیگه از عاشقی دم نزن بذار تو حال خودم باشم و بس برو گذشته هارو ورق نزن
نوشته شده در دوشنبه 89/9/15ساعت
6:42 عصر توسط نگین نظرات ( ) |
Design By : Pichak |