دریچه ی خیال من
دیروز لبهای گل ازهم میشکفد
هنگامه ی غروب
بادی وزید
ابرهای کبودرنگ ِ آسمان
عطرِ تنت را همراه اورده بودند
آسمان رعدی زد
ابرهای ِ کبود به آغوش کشیدند یکدیگر را
قطره قطره میچکید عطر ِ وجودت
روی گلبرگ های خیالم
فضای خیالم پرشده بود از یاد ِ تو
مهربانم..
خیالت
پاورچین پاورچین
ازمیانِ ازدحام ِ
کوچه پس کوچه های ِ ذهنم عبور کرد
رد ِ پایت در گوشه گوشه ی ذهنم جاماند
جای جای ِ پایت پای می نهم
عطرت را به جان و دل میکشم
.
.
.
هواپرشده است از تـــــــو
تــــــو
تــــو
تــو
تو
. . . .
تیره
روشن
تیره
روشن
آسمان هردم چشمک میزند
وگل ِ تازه جوانه زده
ملتمسانه چشم درچشم آسمان خیره می شود
آسمان خجل میشود
تاب ِ نگاه ِ سوزان گل را ندارد
چشمانش را برهم می نهد
واز چشمانش
باران
میبارید
لبخندی پهن میپوشاند صورتش را
سرخ میشود گلبرگ های لطیفش
دل ِ آسمان قنج می رود از قرمزی گونه هایش
آری آسمان بارید
تا
پروبال بگیرد گل ِ نوپایش
همانطور که توگذشت میکنی تا پروبال بگیرم
Design By : Pichak |