سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























دریچه ی خیال من

1.داوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد !

 

2.هیتلر از مکان های بسته وحشت داشت !

 

3. مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند !

 

4. هر انسان تا 8 دقیقه بعد از قطع گردنش هنوز به هوش است !

 

5. اغلب مارها 6 ردیف دندان دارند !


 

 

6. وقتی به خورشید نگاه می کنید 8 دقیقه قبل از آن را مشاهده می کنید !

 

7. قلب میگو در سر آن واقع است !

 

8. ظروف پلاستیکی تقریبا پنجاه هزار سال در برابر تجزیه مقاومند !

 

9. حدود دویست و پنجاه نفر از محققان ناسا ایرانی هستند و رئیس کامپیوتر ناسا یک ایرانی است !

 

10. دانشمندان دریافته اند مورچه ها هم مانند انسان ها صبح ها خمیازه می کشند !

 

 11. حس بویایی مورچه با سگ برابری می کند !

 

12. آیا می دانستید تصمیم بر این بود که کوکا کولا به عنوان دارو استفاده شود !

 

13. با سی گرم طلا می توان نخی به طول هشتادو یک کیلومتر درست کرد !

 

14. فنلاند از صدوهفتاد هزار و 585 جزیره تشکیل شده است !

 

15. زمین در آغاز پیدایش دوهزاربار بزرگتر از حجم کنونی اش بود !

 

16. در زبان عربی برای کلمه شمشیر هشتصدوپنجاه واژه مختلف وجود دارد !

 

17. گرانترین کفش دنیا 1 میلیارد و هفتصدمیلیون تومان است !

 

18. برای تخمین زدن حشره های روی زمین کافیست به ازای هر انسان دویست میلیون حشره ریز و درشت در نظر بگیریم !

 

 19. کوسه با شنیدن ضربان قلب طعمه خود آن را پیدا می کند !

 

20. فیل تنها حیوانی است که نمی تواند بپرد !

 

21. قلب وال در هر دقیقه فقط 9 بار می زند !

 

22. ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر هستند حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت !

 

23. در سال هزارو سیصدو هشتاد تعداد گوسفندان زلاندنو 44 میلیون راس اعلام شد در حالی که جمعیت این کشور 4 میلیون نفر بود !

 

24. قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است !

 

25. جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند !

 

26. مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید !

 

27. 90% سم مار از پروتئین تشکیل شده است !

 

28. چشم انسان معادل یک دوربین صدوسی وپنج مگا پیکسل عمل می کند !

 

29. آب دریا بهترین ماسک صورت است ! 

 

.30سرعت عطسه یک انسان برابر است با صدوشصت کیلومتر در ساعت !


نوشته شده در شنبه 89/10/11ساعت 6:55 عصر توسط نگین نظرات ( ) |

روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:...

?- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
?- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم

نظریادتون نره....


نوشته شده در شنبه 89/10/11ساعت 6:43 عصر توسط نگین نظرات ( ) |


 Design By : Pichak