• وبلاگ : دريچه ي خيال من
  • يادداشت : آرامش چشمانت..مادربزگ
  • نظرات : 1 خصوصي ، 9 عمومي
  • پارسي يار : 5 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نوشتت خوندم دلم واسه عزيزم تنگ شد ... هم بابابام 2 ساعت پيش رفتيم سر خاك عزيزم هم خونه اون عزيزم كليم بغلش كردم و بوسيدمشالآنم اومدم كامنت گذاشتم..دستت طلا خيلي دلم واسه عزيزم تنگ شده بود نوشتت شد بهانه دلم....به افتخار همه عزيزجوناي مهربون و نگين خانوم گل
    پاسخ

    خب خداروشکر سبب خير شديم:دي..منم الن از خونه عزيزم اومدم..بعداز پستم رفتم خونشون:)..به افتخار خودت خانومي