دریچه ی خیال من
تورابادیگری دیدم که گرم گفت وگوبودی
بااوآهسته میرفتی سراپامحواوبودی صدایت کردم برمن چوبیگانه نظرکردی شکستی عهددیرین را گنه کردی..... گنه کردی *گناهت رانمی بخشم* چه شبها راکه من تنها به یادتوسحرکردم چه عمری راکه من بیهوده به پای توهدرکردم توعمرم راهدر کردی گنه کردی.....گنه کردی *گناهت را نمی بخشم*
نوشته شده در چهارشنبه 89/6/31ساعت
10:42 صبح توسط نگین نظرات ( ) |
Design By : Pichak |