پيام

نگين خانوم
92/3/27

+ چه غريبانه دلهاي عصيان گرمان رابه مشَبّکهاي ضريحت گره زديم سربه ديوارهاي صحنت گذاشتيم وزانوي غم بغل گرفتيم اشکان بي ريايمان مانند جويباري زلال روان گشت برگونه هايمان آقا ..يادتان هست دست نوازش کشيدين برسرمان؟! *هرکسي دوست داره تواين فيد يه دل نوشته بنويسه براي امام رضا:)* متن فيد عوض شد ازخودم نوشتم تا شما هم دل نوشتوتو بنويسيد:)

* هاتف * 92/8/13

آقا..قرارشاه وگداهست يادتان..؟! همان لحظه که دل زدم به نامتان... مشهــــد..حرم..ورودي باب الجوادتان.. آقا ..عجيب دلم گرفته برايتان ....

کاش بودم يک کبوتر...دور گنبد ميزدم پر...آرزو دارم شبي را...بگذرانم با تو دلبر...:'(

:)..انشالله:(

آنقدر ادبيات نمي دانم که صفوف کلمات را رو به قبله طلاي تو به نماز بنشانم… اما هواي حرمت هوايي ام کرده امام رضا…

السلام عليک يا علي بن موسي الرضا

دلم مي خواهد دستم را به ضريحت گره بزنم، آنقدر محکم که هيچ احدي نتواند گره را باز کند مگر خودت

سلام آقاي من! دلم بارها كبوتر شده و زائر/ خودم را نيز به پابوس بخوان -دلم هواي حرم كرده و تنگ است/ مرا بخوان صداي تو بسيار خوش آهنگ است

غريبي در خود را .. غريب شهر من .. پناه مي دهي؟

چشم رضا و مرحمت بر همه باز مي کني... نوبت ما که مي شود اين همه ناز مي کني... :(

ممنون../باشه منيره منتظرم

........

سلام..آقا..يادتان هست...باب الجواد..لحظه ي عاشقيم..آقا..حال دلتنگم..بي قرارم..اصلا ديگر دل در دلم نيست...غصه ها زياد شده اند...نميدانم تا کي تاب تحمل را دارم...آقا؟؟نميطلبيم؟؟دلتنگتم...دلتنگ ورودي باب الجوادم...