سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























دریچه ی خیال من

با سلام من فرشته هستم چون شما گناه کار هستید صداتون ضبط میشه بعدا برسی خواهد شد.

من :
نه تروخدا این بار هزارم دارم زنگ می زنم می دونید چقدر این خط شلوغه.


فرشته: باز هم یک گناه دیگه چرا دروغ میگی .تو اگر یک بار هم زنگ زده باشی مطمئن باش به مشکلت رسیدگی میشه اینجا با جاهای دیگه فرق میکنه. حالا پیغامتو بگو...


من
: خدایا امشب برای بار دوم اومدم تا بهت زنگ بزنم تا دویاره گرمی نگاهتو حس کنم ولی افسوس می خورم به خاطر این همه گناه و هرگزنمی تونم سرمو بالا بگیرم و به تو خیره بشم.


من:
دیشب هر چی زنگ می زدم کسی گوشی رو بر نمی داشت .حتما شمارمو دیدی و چون باهام قهربودی گوشی رو بر نمیداشتی.


من : خدایا مشکلاتم یکی دوتا نیست .میدونم خیلی بنده بدی برات بودم اما اما اما همیشه دوست داشتم.خدایا خدا خوشگلم هنوز نمیخوای گوشیو برداری ببین منم همون بنده ای که هرموقع کار خوبی می کردم منو به فرشته هات نشون می دادی.


من : خدایا تو گفتی صبوری کنم تحمل کنم مشکلاتم برطرف میشه منم یه کوچولو صبر کردم دیگه . حالا نمیشه اینبارم جوابمو بدی. خیلی محتاجما.


من
: واییی نکنه از دستم خسته شدی ؟ نکنه نمیخوای دیگه صدای منو بشنوی؟ نکنه به فرشته سفارش کردی هرموقع این شماره افتاد وصل نکنن . نکنه دیگه دوست نداری صدای منو بشنوی نکنه ...؟


من :


فرشته : اگر حرفتون با خدا تموم شده گوشیو قطع کنید یه بنده گناه کار دیگه پشت خطه.


من :خدایا خسته شدم پس این فرشته چی داره میگه اصلا مگه خودت نگفتی که با من بی واسطه حرف بزنید. پس این دیگه کیه مگه تو منشی داری ؟


فرشته : آقا موئدب باش چرا صداتو بردی بالا این حرفا چیه می زنی.


من :
خدایا بببخشید غلط کردم باور کن خسته شدم منظوری نداشتم . آخه تا خونت که خیلی راه و خیلی سخته تا اونجا بیام وگرنه من که از خدامه بیام اونجا . شماره موبایلتم که ندارم زنگ بزنم یا حداقل یه مسیج بدم دلم آروم بشه خدایا چرا جوابمو نمیدی.


فرشته : فرصت شما تموم شد فعلا خدا نگهدار.


من :
نه... صبر کن .. قطع نکن ... هنوز حرفم تموم نشده این تازه اولش بود.


بوق بوق بوق بوق ...


نوشته شده در پنج شنبه 89/6/11ساعت 6:58 عصر توسط نگین نظرات ( ) |


 Design By : Pichak