سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























دریچه ی خیال من

باز امشب من ماندم و قلمی و کاغذ

 

سپیدی که مجبورند پا به پای من،

 

سکوت سنگین شب را تا به سحر

 

تحمل کنند و تنهایی مرا در این


 

 

روزهای بیکسی، ترجمه کنند!

 

بازامشب من هستم و گردش

 

خاطراتم که در زیرغباری از کهنگی،

 

رنگ و رو از دست داده و کسی جز

 

دل غم گرفته ام، تکرار حوصله

 

شنیدنشان را ندارد!

 

امشب من ماندم و باز دیوار ساکت

 

و خاموش اتاقم که مخاطب گنگ این

 

شبهای تنهایی ام شده و بی آنکه

 

بداند چرا؟ و بی آنکه بشناسد که چه

 

کسی؟ و بی آنکه سوال کند کجا؟،

 

داستان تکراری و بی حاصل مرا میشنود!؟

 

               داستان یک عشق نا تمام.......

 


نوشته شده در سه شنبه 89/9/16ساعت 2:44 عصر توسط نگین نظرات ( ) |


 Design By : Pichak