سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























دریچه ی خیال من

هیچوقت دوست نداشتم بهت دروغ می گفتم

تو فکر می کردی بری به دست پات می افتم

هیچوقت دلم نمی خواست همسفرم تو باشی

فرقی نمی کرد پیشم باشی و یا نباشی

شاید ندونی اما من عاشقت نبودم

رفتنت آرزوم بود دلواپست نبودم

فقط می خواستم آروم تو قلب تو بشینم

تا اینکه وقت رفتن باختنتو ببینم

بهت حسودیم می شد آخه ستاره بودی

همه زخم و تو انگار مرهم و چاره بودی

همه تورو می خواستن همه واست می مردن

تا حرفی از خوبی بود اسم تورو می بردن

دلم می خواست بشکنی دلم می خواست بسوزی

چشماتو تا همیشه به جاده ها بدوزی

ببین که التماست حتی اثر نداره

من آرزوم بود چشات همیشه خون بباره

شاید تو بی گناهی شاید که من سیاهم

شاید همینه تنها فرق منو تو با هم

 


 


نوشته شده در دوشنبه 89/9/15ساعت 6:40 عصر توسط نگین نظرات ( ) |


 Design By : Pichak