• وبلاگ : دريچه ي خيال من
  • يادداشت : کودکي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • پارسي يار : 5 علاقه ، 2 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + شادي 
    دلم کمي کودکي ميخواهد
    روزگاري که به جاي قلبم.پاهايم زخمي بود!!!
    پاسخ

    :(..چه قشنگ..روزگاري که به جاي قلبم پاهايم زخمي بود!!

    سلام بر شما

    عيد مبعث بر شما مبارک باد

    لطفا همراهي بفرماييد.

    (کليک)

    پاسخ

    سلام..همچنين
    + شادي 
    سلام عزيزم .مثل هميشه فوق العاده بود.مرسي عشقم.منتظر نوشته هاي جديدت هستم
    پاسخ

    سلام..ممنون..لطف داري عزيز...ممنون:)..چرا من نميشناسمت؟!
    هوووووووووم .. ما هم دوقلو داريم ... خواهر و برادرم... يک سال و پنج روز از من بزرگترن ... ولي انقده بهشون زور ميگم :دي حالا بزار يه راز بزرگو بهت بگم ... من به اون دو تا تنبل و خپل راه رفتن ياد دادم :)
    پاسخ

    اي جونم..چه قشنگ:)..پَ تو معلمشون بودي :دي..ولي ما همش سر جنگ داريم همش کتک کاري داريم:(..
    روزگار کودکي برنگردد دريغاااا...(بااهنگ افتخاري بخون:دي)
    پاسخ

    گوش ندادم وگرنه همراهي ميکردم:دي
    هعععي کودکي کجايي که خيلي دلم برات تنگه
    خيلي زيبا اون دوران را بيان کردي
    ولي چه لوس بودي تو..پس من چي بگم که دقيقا وسطي بودم...از بچگي هم روي پاي خودم وايسادم (آيکون لاف زدن)
    پدرِ اون موقع را بيشتر از حالا دوست دارم
    شاد باشي و موفق دختر دانشجوي حالا:)
    پاسخ

    توام که دلت تنگه:)...لوس مبودم خب سنم کم بود يدونه ام بودم سخت بود برام:( :دي...منم روي پاي خودم واي مياستم:) هم چنين
    آخي .. پ شما هم دوقلو داريد ؟؟
    تا ميتاني بهشون زور بگو از فرصت خواهر بزرگتر بودنت استفاده بهينه رو ببر ...
    پاسخ

    بهله که دوقلو داريم:)..مگه شماهم دارين؟...الان ديگه حريفشون نميشم قد وقوارتون از من بلند ترشدن زورم بهشون نميرسه:)
    يادش بخير.... بچگي هامون..........:(
    پاسخ

    يادش بخير:(
    آخي.... يادش بخير... اون موقع دوس داشتيم بزرگ بشيم زودتر... ولي الان....
    پاسخ

    ولي الان دوس داريم برگرديم اون روزا...هعييي يادش بخير
    اوووووووووووووووووف نفسم بند اومد از بس خوندم:دي
    ولي حسِ کودکي داشت منم خيلي دوست داشتم
    عجب موجودي بودياااا :دي
    پاسخ

    واح خب هاله جوني شمرده شمرده بخون:)...مرسي..تازه يکمش بود..انقد دختر خوبي بودم:دي
    هعييييي.......دلم برا قيطون ميسوزه:دي
    ...
    بسيار لذت برديم....همين تقابل گذشته و امروز است كه آينده رو جذاب مي كنه....
    ايشالا كه سلامت و موفق باشين....
    راستي جواب كامنت پست قبل!!...چند وقت نظرات ما خراب شده بود:|
    پاسخ

    اي بابا چرا قيطون؟:دي...ممنون..اون که بله:)...ايشالاهم چنين شما...اخه من به زور وصل ميشم نت اونروزم به زور وبتون اومد بالا بعدشم که نظر نميشد گذاشت فک کردم سيستم من قاطيه:)
    آخييي..ياد کودکيمون افتاديم....يادش به خير...:(
    پاسخ

    يادش بخير وروحش شاد:دي
    دخترک لوس کلاس اول کجا..دخترک تنهاي دانشجو کجا..
    :(((
    امان از اين تنهايي.....با اينکه کلي آدم دورت زندگي ميکنه اما بازم ... :(
    پاسخ

    هعيي..تنهايي خيلي بده مادري:) :(
       1   2      >